وحیدوحید، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره

وحید فرشته معصوم زندگیم

وحید جون و عنکبوتی

نمی دونم  در مورد الگو شدن مرد عنکبوتی برای پسرم چی باید بگم هر چند تمام این مسایل رو از مهد و بودن با بچه ها یاد گرفته و وقتی برای اولین بار اسم عنکبوتی رو آورد برای من کاملا جای تعجب بود چرا که من حتی در خرید وسایل براش نهایت دقت رو کردم تا الگوی مناسب رو انتخاب کنم ولی خوب الان خودم هم دنبال خرید وسایلی هستم که عکس مرد عنکبوتی داشته باشه !!!؟؟؟             اینجا چند تا عکس از وحید در حال بازی با برچسبهای مرد عنکبوتی که براش از کیش خریدم  رو میخوام بزارم . شاید منم مجبور شدم با نسل امروز و خواسته هاشون همراه بشم .        ...
9 مهر 1390

وحید و عروسی

سه شنبه عصر من و وحید و بابایی آماده شدیم بریم عروسی . جشن عروسی پسر خاله من بود (مرتضی ) اولش که وحید چسبید به من که با تو میام خوب منم قبول کردم اما چشمتون روز بد نبینه هنوز یک قدم جلوتر نرفته بودیم که گریه و زاری که من میخوام برم پیش بابا این کار چند بار ادامه پیدا کرد و من و بابا مدام در حال بالا رفتن از طبقه ها تا خواسته تو اجرا بشه . نمی دونم چرا این کارا رو می کردی ولی احساس میکردم یک جورایی دلهره داری واین برای من نگران کننده بود واسه اینکه تو مرامت این بود که خیلی زود با همه گرم میگرفتی اما حالا ....بلاخره تصمیمت رو گرفتی و اومدی پیش خودم . اول که آروم و فراری از همه اما بعد از حدودا نیم ساعت که خوب همه جا رو دیدی و جسارت پیدا کردی...
9 مهر 1390